سارا قاسمی سه شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴ - ۱۴:۰۰

ضرب‌المثل یك دست صدا ندارد در مورد تربیت فرزند هم صدق می‌كند. نه شما و نه هیچ‌كس دیگری به تنهایی نمی‌تواند نیازهای عاطفی و روانی فرزندش را برآورده كند.

مادر و پدر هیچ‌یك نمی‌توانند به تنهایی و بدون همكاری دیگری كودك سالمی را بار بیاورند. عاطفه كیانی‌نژاد، كارشناس ارشد روانشناسی و مدرس دانشگاه می‌گوید: پدر و مادر هر كدام  ویژگی‌هایی دارند كه حذف‌شان باعث می‌شود همه‌چیز به خوبی پیش نرود و به اصطلاح یك جای كار بلنگد.

اگر شما هم تصور می‌كنید با تمام وقت مادری كردن و حذف پدر از گردونه تربیت و وقت‌گذرانی با كودك، همه دین‌تان را به كودك خود ادا كرده‌اید، این مطلب را بخوانید تا بدانید با این تصور چقدر به فرزندتان آسیب می‌رسانید.

تیر خلاص را به پدر نزنید

حضور موثر و مشاركت پدر در امور تربیتی باعث می‌شود كودك پدر را صاحب قدرت بداند و به او تكیه كند. وقتی پدر كنار می‌كشد یا كنار گذاشته می‌شود، ناخودآگاه این تصور برای كودك ایجاد می‌شود كه پدرش ضعیف است و از پس كارها برنمی‌آید. در نتیجه به‌طور طبیعی نمی‌تواند به یك فرد ضعیف تكیه كند و رابطه سالم او با پدر مخدوش می‌شود و برایش خلأهایی می‌سازد كه با هیچ چیزی پر نمی‌شود. لازم به یادآوری است كه اولین الگوی هر فردی پدر و مادر اوست و در مقاطع سنی مختلف و در مواجهه با دنیای بیرون آنها همیشه پشت و پناه هستند پس نباید اجازه داد یكی از این پایگاه‌های مهارت‌آموزی نابود شود.

 

چرا پدرها در تربیت کودک مشاركت نمی‌كنند؟

 

با هم هماهنگ باشید

مرد و زنی كه از یكدیگر جدا شده‌اند و كودك یكی از آنها را هفته‌ای یك‌بار می‌بیند، به مصلحت تربیت كودك باید در امور فرزندپروری با یكدیگر تعامل صحیحی داشته باشند؛ مثلا اگر كودك پیش مادر زندگی می‌كند، از پدر خواسته شود در همان یك روز كه از كودك نگهداری می‌كند به اصول تربیتی مادر وفادار باشد؛ یعنی اگر بچه عادت دارد هر شب ساعت 9 بخوابد، این نكته در آن یك شب پیش پدر هم رعایت شود. در صورتی كه كودك از حضور یكی از والدین محروم شده‌ است، ارتباط با بستگان نزدیك و هم‌جنس كودك و بزرگسالان هم‌جنس او، تاثیر بسیار خوبی بر تربیت و رشد او می‌گذارد؛ مثلا برای یك پسر حضور دایی، عمو و پسرهای‌شان و برای یك دختر معاشرت با خاله، عمه و دخترهای‌شان می‌تواند از نظر احساسی تا حد كمی خلأهای او را جبران كند.

چرا پدرها در تربیت مشاركت نمی‌كنند؟

كودكانی كه همزمان نمی‌توانند حمایت پدر و مادر را داشته باشند به دو گروه گفته شده محدود نمی‌شوند. در حالت سوم هر دو والد زنده هستند و با هم زندگی می‌كنند ولی یكی از آنها دخالتی در تربیت فرزند ندارد. معمولا این پدرها هستند كه به اجبار یا اختیار مشاركتی در فرزندپروری ندارند درحالی‌كه حضور موثر پدر در فرزندپروری باعث می‌شود كودك تربیت سالم‌تری داشته باشد. علاوه بر این حضور پدر در تربیت فایده مهم دیگری هم دارد؛ اینکه كودك به این وسیله ارتباط بهتری با پدر برقرار کرده و به او تكیه می‌كند. مادرانی كه در مسیر سرنوشت‌ساز تربیت كودك به هر دلیلی پدر را حذف می‌كنند، ناخواسته به كودك‌شان آسیب می‌رسانند. پیش از هر چیز باید علت عقب‌نشینی مشخص شود تا بر اساس آن راهكار متناسب با مشكل را بیابیم.

پدرهای بی‌مسوولیت
 

پدری كه وظایفش را به‌درستی انجام نمی‌دهد و  نمی‌تواند آن‌طور كه باید، از كودك مراقبت كند، در این صورت مادر ترجیح می‌دهد فرزندش را دست چنین پدری نسپارد تا كمتر آسیب ببیند. گاهی مساله چیزی بیش از بی‌مسوولیتی است و تنها ماندن كودك پیش پدر برایش خطر دارد. پدرهایی كه نمی‌توانند خشم‌شان را كنترل كنند و در حالت عصبانیت به اشیا و دیگران آسیب می‌زنند، قابل اعتماد نیستند. علاوه بر این گاهی پدرهای ناسالمی هم هستند كه كودك‌ را آزار جنسی می‌دهند. طبیعی است مادر برای حفظ جان و سلامت روح و تن كودك نه‌تنها حاضر نیست پدر را وارد بازی كند بلكه ترجیح می‌دهد هرچه بیشتر از كودك فاصله بگیرد.

چه باید كرد؟ اگر بی‌مسوولیتی شامل بی‌دقتی در یكی، دو مورد باشد، مادر می‌تواند در فضایی دوستانه، حساس بودن كودك را به پدر یادآوری كند و به اتفاق راه‌حلی برای این مشكل پیدا كنند اما اگر مادر می‌داند كه پدر كودك‌آزاری می‌كند باید به نحوی او را راضی كند تا برای درمان به متخصص مراجعه كند. اگر هم راضی به درمان نشد، بهترین راه این است كه كودك را با پدر تنها نگذارد.

مادرهای وسواسی

بعضی مادرها فقط خودشان را دارای صلاحیت می‌بینند و فكر می‌كنند پدر هر كاری كه انجام می‌دهد، اشتباه است بنابراین برای اینكه اشتباهات خیالی به تربیت كودك خدشه‌ای وارد نكند به پدر اجازه‌ مداخله در امور فرزند را نمی‌دهند یا در یك حالت دیگر آن قدر از رفتار پدر با كودك انتقاد می‌كنند و ایراد می‌گیرند كه پدر ناچار می‌شود كناره‌گیری كند چون در این شرایط هم تحقیر می‌شود و هم خسته و نمی تواند بیش از این وضعیت را تحمل كند.

چه باید كرد؟مادران وسواسی باید بدانند هیچ‌كس نمی‌تواند ادعا كند كه دچار اشتباه نمی‌شود و خود آنها هم ضعف‌هایی دارند و اشتباهاتی مرتكب می‌شوند. اولین اشتباه همین نگاه غلط به تربیت فرزند است! راهكار ساده این است كه مادر بدون اینكه به همسرش انگ نابلدی بچسباند، با او صحبت و انتظاراتش را مطرح كند تا به یك روش مشخص در تربیت فرزندشان برسند. همچنین بسیار مهم است که والدین همیشه در پی مطالعه و كسب آگاهی در زمینه فرزندپروری باشند. كتاب‌ها و مقالات بسیار زیادی در این‌باره وجود دارد كه به‌راحتی قابل تهیه هستند. اگر كسی نمی‌تواند مطالعه كند، در عوض می‌تواند از متخصص مشورت بگیرد یا در دوره‌های فرزندپروری شركت كند. نفس بالا بردن آگاهی می‌تواند این مشكل را از بین ببرد.

 

مادرهای همه‌فن حریف

حتما مادرانی را كه به‌تنهایی همه كارها را انجام می‌دهند، دیده‌اید. اینها مادرهایی هستند كه دل‌شان می‌خواهد بهترین باشند و برای رسیدن به این هدف، سخت تلاش می‌كنند. یك مادر كامل مرتب به خورد و خوراك كودك می‌رسد، او را به مدرسه و كلاس‌های مختلف می‌برد و به خانه برش می‌گرداند، خریدها را خودش انجام می‌دهد، برای اینكه كودك او را بهترین بداند وظایف طبیعی كودك را انجام می‌دهد و  اجازه نمی‌دهد خود كودك كمترین زحمتی بكشد حتی به جایش فكر می‌كند و تصمیم می‌گیرد و خلاصه در رسیدگی به كارهای كودك و به‌طور كلی در فرزندپروری هیچ سهمی را برای پدر در نظر نمی‌گیرد؛ ضمن اینكه اگر پدر هم اصرار به مشاركت داشته باشد، این اجازه را نمی‌دهد و سعی می‌كند او را دور نگه دارد. این مادران چون می‌خواهند بهترین باشند (چه در نظر دیگران و چه پیش كودك) حاضر نیستند مسوولیت‌ها را با پدرها قسمت كنند.

چه باید كرد؟لازم است مادران كامل بدانند این همه فشار آوردن به خود برای بهترین شدن، فایده‌ای ندارد. مادری برای كودكش بهترین است كه در وهله‌ اول حال خودش خوب باشد. مادری كه همیشه به فرزندش رسیدگی می‌كند، برای او جذاب نخواهد بود. برای اینكه مادر جذاب و بهتری باشید، لازم است ساعاتی از روز را به امور شخصی‌تان اختصاص دهید. همسرتان را فراموش نكنید و برای با هم بودن زمان بگذارید. اگر همسرتان را در تربیت فرزند شریك كنید و مسوولیت‌هایی را هم به او بسپارید، برای انجام همه این كارها فرصت خواهید داشت.

به بابای جدید سلام كن

بسیاری از افرادی كه بعد از فوت همسر یا طلاق دوباره ازدواج می‌كنند، برای پر كردن خلأ عاطفی و تربیتی كودك حاضر به ازدواج می‌شوند. واقعیت این است که هیچ‌كس نمی‌تواند نقش پدر یا مادر از دست رفته را بازی كند و این جای خالی هرگز قابل پر كردن نیست.  در صورت ازدواج مجدد مادر، مردی كه وارد زندگی می‌شود صرفا همسر اوست و وظیفه تربیت كودك را ندارد.



شارژ سریع موبایل