امین شجاعی شنبه ۲ آبان ۱۳۹۴ - ۱۹:۰۰

تشییع جنازه و دفن میت یکی از رسوم کهن مردم ایران زمین می باشد که طی آن در هر دوره ای به صورتی خاص و با توجه به مقتضیات زمان صورت می گرفته چنانچه این امر در دوره قاجار نیز حال و هوای منحصر به فرد خود را دارا بوده است.

 

آداب و رسوم کفن و دفن مردگان در دوره قاجار

 

در دارالخلافه تهران، یعنی محدوده پایتخت چندین گورستان وجود داشت که مردم مرده های خودشان را برای کفن و دفن به آنجا می بردند چنانچه ناصر نجمی می نویسد: این گورستان ها که در داخل شهر بودند عبارت بودند از گورستان میدان حسن آباد که در محل اداره آتش نشانی کنونی قرار داشت و شاید در آن وقت ها نزدیکترین گورستان پایتخت به محلات مرکزی بود، گورستان حسن آباد علاوه بر اینکه اختصاص به دفن مرده ها داشت تقریبا گردشگاهی هم برای بعضی از مردم و خانواده هایی که حول و حوش این محل می زیستند بود و شب های جمعه بسیاری از افراد خانواده ظاهراً برای فاتحه اهل قبور و اجرای یک دستور شرعی که رفتن به قبرستان ها را برای مسلمانان به منظور توجه به آخرت و روز حسابرسی تأکید می نمود، به این محل می رفتند و مدت ها به دعاخوانی و فاتحه خوانی و احتمالا گردش و تفریح می پرداختند.

یکی دیگر از قبرستان های تهران در آن زمان قبرستان آب انبار قاسم خان در بیرون دروازه حضرت عبدالعظیم و قبرستان (سر قبر آقا) بود. قبرستان اخیر که در جنوب تهران و نزدیک میدان محمدیه قرار داشت مخصوص دفن میت های آن اطراف یعنی جنوب تهران بود. علاوه بر این قبرستان ها، چند قبرستان خصوصی مثل قبرستان ظهیرالدوله در شمیران- قبرستان های حضرت عبدالعظیم (امامزاده عبداله- ابن بابویه) و چند قبرستان دیگر در شرق و غرب تهران وجود داشتند.

 

وسیله حمل جنازه

اما وسیله حمل جنازه ها از محلات تهران به وسیله کالسکه های مخصوصی صورت می گرفت و این کالسکه ها که سیاهرنگ بودند پس از آنکه مدتی جنازه به وسیله اهل محل بر روی تابوت با جماعت تشییع کنندگان گردانده می شد، به کالسکه انتقال پیدا می کرد و معمولا هم در داخل کالسکه و نزد مرده یک نفر قاری سرگرم قرائت می شد تا موقعی که کالسکه به قبرستان می رسید و آن وقت مراسم کفن و دفن آن انجام می گردید.

 

ملاهادی مرده شوی

از مرده شوی های معروف تهران، مرحوم ملاهادی بود، این مرحوم مردی شوخ طبع و زنده دل و اهل طنز بود و سال ها بود که به این کار اشتغال داشت، ملاهادی ریشی بلند داشت و عرق چینی به سر می گذاشت و به قراری که معمرین نقل می کنند چون در آن هنگام جمعیت تهران کم بود و کار و بار مرده شوی ها به علت کمی مرده رونقی نداشت، غالبا این حضرت بیکار بودند و جلو در مرده شویخانه می نشستند و گل می گفتند و گل می شنیدند، می گویند یک روز که بیکاری خیلی ملاهادی را ناراحت کرده بود در حالیکه اشاره به مردمی می کرد که از مقابل محل مرده شویخانه می گذشتند به همکارش می گوید: رفیق، می بینی؟ این ها همه مشتری های ما هستند که دارند راست راست راه می روند و ما اینجا بیکار نشسته ایم و آن ها را نگاه می کنیم!

 

آداب و رسوم کفن و دفن مردگان در دوره قاجار

 

مراسم تدفین میت

تشیعی جنازه و بعد تدفین اموات در دارالخلافه تشریفات و مراسم خاص داشت. وقتی که در خانه ای از خانه های محلات تهران کسی به رحمت ایزدی می پیوست، علاوه بر افراد خانواده و منسوبین دور و نزدیک و اکثر خویشاوندان و بستگان مرحوم، اهل کوچه و یا محله از زن و مرد به خانه ای که میت در آن قرار داشت وارد می شدند و در مراسم عزاداری و سوگ صمیمانه شرکت می کردند، این شرکت بدون هیچگونه چشم داشت و شائبه غرض بود و مقام و شخصیت و اعتبار و یا موقعیت و سرشناسی و گمنامی اقوام مرده ابداً در جلب اهالی محل و کوچه دخالتی نداشتند و این کار فقط یک نوع ابراز همدردی و شرکت در غم و اندوه صاحبان مرده بود.

به هر حال تمام افراد خانواده و خاصه بزرگترها جنازه را در کفن پوشانده و آن را در تابوتی قرار می دادند که در حرکت دادن و تشییع آن تقریباً اکثر مردم حاضر در مراسم شرکت می جستند، تابوت را بر روی دوش حمل می کردند و کسانی هم که دنبال جنازه بودند و یا چوب های کفن را بر دوش داشتند لا اله الا الله گویان به دنبال جنازه راه می افتادند. وقتی چند صد متر به این ترتیب جنازه بر روی دوش حمل می شد آن وقت آن را به یکی از امامزاده های تهران برده طواف می دادند و بعد به گورستان می بردند تا در جایگاه ابدی خود قرار گیرد. در این اواخر پس از آنکه جنازه را مدتی بر روی دوش می گرداندند آن را به کالسکه مخصوص حمل مردگان می رساندند تا با کالسکه به گورستان روانه شود.

در مراسم تدفین مرده زن ها با سر و صدا گریه می کردند و صفات خوب و محاسن عزیز از دست رفته را با شیون و زاری به زبان می آورند که در طول مسیر حرکت تابوت هر قلبی را سخت متأثر می کرد. اغلب شخصیت های بزرگ و معروف را در جوار مزار مقدس حضرت معصومه در قم و یا کربلا و مشهد به خاک می سپردند در این صورت تعداد مشایعین خیلی زیادتر می شد و به همراه خود آنچه را که برای یک سفر طولانی از چادر و وسایل زندگی دیگر که در میان راه لازم بود حمل می کردند. در همین وقت قاری ها که میان دو لب خود وردهایی زمزمه می نمودند تا دروازه شهر جنازه را تشییع می کردند.

نکته جالب تر اینکه اگر مسافری در شهری که قرار بود جنازه ای دفن شود کار خصوصی داشت به جمع مشایعین می پیوست به این جهت تعداد جمعیت لحظه به لحظه افزون تر می شد ولی قبلا همه چیز را پیش بینی می کردند و وسایل سفر از هر حیث تأمین بود و تعداد نفرات هر قدر هم زیادتر می شد خانواده صاحب عزا خود را از این لحاظ متضرر یا ناراحت نمی داشت.

 

غذای مراسم

به دنبال این مراسم در خانه صاحب میت که قبلاً وسایل اطعام شرکت کنندگان در مراسم تدفین مرده آماده شده و دیگ های بزرگ پلو و آش بر روی آتش بود. به همه کسانیکه در مراسم تشییع و یا تدفین مرده شرکت کرده بودند غذا داده می شد و یکی دو روز هم اختصاص به اطعام مساکین و فقرا و مستمندان داشت. غالباً در سر سفره غذا، حلوا و شربت نیز به مردم داده می شد. در بعضی اوقات این مراسم حتی تا یک هفته هم به طول می انجامید و مدت چهل روز کسان میت لباس سیاه به تن داشتند و پس از روز چهل بزرگترها و ریش سفیدهای محل به خانه عزاداران رفته لباس سیاه را طی تشریفاتی از تن آن ها خارج می کردند.



شارژ سریع موبایل