ندا نیک روش سه شنبه ۱۶ تير ۱۳۹۴ - ۰۷:۰۰

چوپانی گله را به صحرا برد به درخت گردوی تنومندی رسید. از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد كه ناگهان گردباد سختی در گرفت، خواست فرود آید، ترسید. باد شاخه ای را كه چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می برد.


ندا نیک روش يكشنبه ۱۴ تير ۱۳۹۴ - ۲۳:۰۰

دختر خردسالی وارد یک مغازه جواهر فروشی شد و به گردن بند یاقوت نشانی که در پشت ویترین بود اشاره کرد و به صاحب مغازه گفت:«این گردن بند را برای خواهر بزرگم می خواهم. ممکن است آن را به زیباترین شکل ممکن بسته بندی کنید؟»


ندا نیک روش يكشنبه ۱۴ تير ۱۳۹۴ - ۱۲:۰۰

شخصی می گفت: می خواهم مردی خردمند و فرزانه را بیابم تا در مشکلات زندگیم با او مشورت کنم. یکی به او گفت: در شهر ما، فقط یک نفر عاقل و خردمند است که آن هم خود را به دیوانگی زده است.


ندا نیک روش پنجشنبه ۱۱ تير ۱۳۹۴ - ۰۱:۰۰

جنایت کاری که یک آدم را کشته بود، در حال فرار و آوارگی با لباس ژنده و پرگرد و خاک و دست و صورت کثیف، خسته و کوفته ، به یک دهکده رسید.چند روزی چیزی نخورده و بسیار گرسنه بود.


ندا نیک روش دوشنبه ۸ تير ۱۳۹۴ - ۲۳:۰۰

در زمان های دور مرد ثروتمندی زندگی می کرد که ثروتش را از راه تجارت و بازرگانی در طی سال ها اندوخته بود. ثروتش به ده هزار هزار سکۀ طلا رسیده بود.


ندا نیک روش دوشنبه ۸ تير ۱۳۹۴ - ۲۲:۰۰

به خیلیها میگیم “دوست”… به هرکسی که بتوونیم باهاش بیشتر از یه سلام و یه حال و احوالپرسی ساده حرف بزنیم.


ندا نیک روش دوشنبه ۸ تير ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۰

دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت دندان هایی نامتناسب با گونه هایش، موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره.



شارژ سریع موبایل