اساسا، سینمای زنانه چیست؟! آیا دسته بندی ای به نام سینمای مردانه، وجود خارجی دارد که سینمای زنانه، داشته باشد؟! از این نوع دسته بندی ها و اطلاق ها در مملکت ما، بالاخص در حوزه سینما، به وفور، یافت می شود. مثل سینمای هنری یا سینمای معناگرا یا سینما اجتماعی... مگر سینمای غیراجتماعی، سینمای غیر هنری و یا سینمای غیرمعناگرا هم هستند که آن ها هم باشند؟! با این حال، تنها می توان تقسیم بندی ای با عنوان سینمای زن محور در کته گوری ها لحاظ کرد... سینمایی که زن در مرکز ثقل آن قرار دارد و برای پیش بُرد روایت، این دنیای زنان است که همه چیز حول آن می چرخد.
«تک تیرانداز» مهارتی دارد که حتی می تواند به تنهایی کسب درآمد کند و به نوعی، یک شغل محسوب شود. اگرچه ناگفته پیداست که این شغل قطعا تاثیرات جانبی و اغلب مخربی بر فردی خواهد گذاشت که این قابلیت را دارد.
چی شده؟ چرا ما این طوری شدیم؟ چرا شادیهامون الكی شدن؟ چرا هیچ كس از ته دل نمیخنده؟ چرا بین آدمها اینقدر فاصله افتاده؟
بازیگرانی که پس از یک دوره ممنوع الکاری به سینما بازگشتند چه سرنوشتی پیدا کردند؟ مرور کارنامه شان می گوید هیچ کدام موفق نبودند.
از 10 فیلم پرتماشاگر بعد از انقلاب، سهم سینمای دهه 60، هفت فیلم است. (عقاب ها، کانی مانگا، گذرگاه، بگذار زندگی کنم، خواستگاری، تاراج و اجاره نشین ها) و از سه فیلم بعید، یک فیلم (عروس) در انتهای دهه 60 تولید شده و در ابتدایی دهه 70 روی پرده آمده و دو فیلم دیگر (افعی و کلاه قرمزی و پسرخاله) محصول اوایل دهه 80 و 90 هیچ نماینده ای در فهرست 10 تایی پرتماشاگرترین های بعد از انقلاب ندارند.
از 10 فیلم پرتماشاگر بعد از انقلاب، سهم سینمای دهه 60، هفت فیلم است.
در دورانی که فیلم اجتماعی ساختن تنها در قالب تم هایی مثل خیانت های خانوادگی و درهم شدن روابط بین آدم ها تصور می شود، کیارش اسدی زاده نگاه جدیدی دارد. سوژه «شکاف» او، طلاق است که اتفاقا اصلا هم بدیع و بکر نیست، اما برای سینمای فعلی ما یک حرف جدید به حساب می آید. دومین ساخته او پس از فیلم مهجور «گس»، در جشنواره سی و سوم فجر اصلا مورد توجه واقع نشد و تنها در یک رشته غیراصلی در فهرست کاندیداهای دریافت سیمرغ قرار گرفت.