آمارها نشان می دهد که اکنون میانگین سن ازدواج در مردها ۲۷ سال و خانم ها ۲۵ سال است. اما این سن در شهرهای بزرگ از این میانگین بالاتر است و در شهری مثل تهران، دختر و پسرهای بالای 30 سال زیادی می بینیم که هنوز ازدواج نکرده اند.
مسائل اقتصادی مهمترین مانع ازدواج و الگوبرداری از فرهنگ غرب در برگزاری مراسم ازدواج از جمله مهمترین دلایل بیمیلی بسیاری از جوانان به ازدواج است، اما آیا نمیتوان با تغییر زاویه نگاهمان به مساله ازدواج و فراهم کردن امکانات و شرایطی سادهتر برای جشن و خرید عروسی و تهیه جهیزیه باعث ترویج الگوی صحیح ازدواج در بین جوانان شد؟!
در بسیاری موارد افرادی که به چنین ازدواجهایی رومیآورند معمولا بر این باورند که سن فقط یک عدد شناسنامهای است و هیچ تاثیری بر زندگی مشترک و موفقیت یا عدم موفقیت در آن ندارد.
زندگی همیشه ما را بر سر دو راهی انتخاب قرار میدهد، هر چقدر هم بخواهیم که از تصمیم گیری و انتخاب فرار کنیم، باز هم یک جا بالاخره مجبور به انتخاب کردن می شویم و باید تصمیم نهایی را بگیریم. انتخاب کردن یا نکردن یک چیز می تواند همیشه خیلی سخت باشد و انرژی روانی زیادی را از ما بگیرد.
اولین عامل شروع هر زندگی مشترك وجود بلوغ جسمی و جنسی و بلوغ عقلی و فكری است و افراد خواهان ازدواج باید به سنی برسند که بتوانند صمیمیت عاطفی و جنسی را در یك رابطه مبتنی بر تعهد تجربه كنند.
میگوید اگر فقط 3 سال به عقب بازگردد، هیچوقت ازدواج نمیكند. میگوید همسرش مرد خوبی است اما دلش برای آرامش، آزادی و حتی تنهاییاش تنگ شده است. فكر میكنم شاید قربانی یك انتخاب نادرست شده اما مهدی محمد صادقی مشاور خانواده، متاهلهای زیادی را مبتلا به درد او میداند.
مراسمهای عروسی ما چقدر به دین نزدیک است؟ کدام مراسم عروسی است که اجرای آن به خاطر انجام دادن یک امر مستحب است؟ آیا الآن مراسم عروسی به خاطر خداست یا به خاطر فخرفروشی است؟ چقدر از مراسمهای به خاطر این است که به گوش دیگران برسد که چه مراسم باشکوهی گرفته شده است؟ آیا در عروسیهای ما فقرا هم دعوت دارند؟