در زبان مردم گاه حکایاتی شنیده می شود که ظواهر دینی دارد و در ظاهر به قصد کمک به اهداف دین ساخته یا حکایت می شود. با این حال با بررسی بیشتر متوجه می شویم که بسیاری از این حکایت ها بر خلاف ظاهرشان، بر مبنای دینی بنیان نشده و گاه بر خلاف مقاصد و آموزه های دینی هستند.
قبل از پرداختن به جواب، لازم است، مقدمه ای بیان شود. و آن این كه، خداوند، انسان را به نیروهای مختلفی مجهز ساخته و استعدادهای گوناگونی به او داده، تا در مسیر تكامل، كه هدف آفرینش است، به او كمك كند، از این نظر انسان همانند گیاهان و یا انواع جانداران است كه نیروها و غرائز لازم، برای رسیدن به این هدف در اختیارشان، گذارده شده است.
از نظر اسلام، ازدواج و تشکیل خانواده، اهمیت خاصى دارد؛ زیرا از سویى، ازدواج را وسیله اى براى پاکدامنى و مهار غریزه جنسى و آرامش و حرکت به سوى کمال دینى مىداند و از سوى دیگر، رهبانیت (ترک دنیا و لذتهاى آن را) مذمت نموده، و آن را مانع کمال و سعادت مى داند.
روزی دو زن نزد علی ـ علیه السلام ـ آمدند یکی از آنان عرب بود و دیگری کنیز آزاد شده. امام چند درهم و مقداری غذا به طور مساوی به هر کدام داد، زن عرب اعتراض کرد و گفت: من عرب هستم و این زن عجم است چرا به من بیشتر ندادی؟ امام ـ علیه السلام ـ فرمود: «سوگند به خدا من در تقسیم بیت المال فرزندان اسماعیل را بر فرزندان اسحاق، نیز برتر نمی بینم».
مراتب دانش امام علیه السلام مرزهاى زمینیان را درمی نوردید و به آسمان و آسمانیان مى رسید. امام علیه السلام در فرازى از نهج البلاغه در توصیف دانش خود چنین آورده اند: اى مردم، پیش از آنكه مرا نیابید از من بپرسید كه من به راههاى آسمان از راههاى زمین آگاهترم.
اگر خدا شما را یارى كند هیچ كس بر شما غالب نخواهد شد و اگر دست از یارى شما بردارد چه كسى بعد از او شما را یارى خواهد كرد و مومنان باید تنها بر خدا توكل كنند.
هر مکلف عاقل و بالغ پس از اینکه برای رفتن به حج، مستطیع (اعم از استطاعت مالی (خرج سفر را داشته باشد) و بدنی (توانایی جسمی داشته باشد) و طریقی (راه باز باشد) شد، حج بر او مستقر می شود.